کتاب مورچه کتاب صوتی برتری خفیف - کتاب مورچه

برایان تریسی:  

«این کتاب یکی از قدرتمندترین، کاربردی‌ترین و مهم‌ترین اصول موفقیت را به شما یاد می‌دهد، این کتاب زندگی شما را متحول می‌کند.»

درباره کتاب صوتی برتری خفیف

کتاب «برتری خفیف» The Slight Edge نوشته‎‌ی «جف اولسون» در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است. این کتاب درباره‌ی اصول موفقیت مالی به نگارش درآمده و به خواننده اصول لازم برای دستیابی به فروش بالا در مدت‌زمان کوتاه را آموزش می‌دهد. این کتاب راهکارهای ساده و عملی را در اختیار علاقه‌مندان به حوزه‌ی کسب‌وکار و مدیران قرار می‌دهد تا بتوانند مسیر موفقیت را طی کنند و به اهدافشان دست یابند. این کتاب شامل دو بخش «نحوه عملکرد برتری خفیف» و «زندگی کردن با برتری خفیف» است و نویسنده در طی آن‌ها مفصل درباره‌ی شکست‌ها و موفقیت‌ها صحبت می‌کند. «جف اولسون» در فصل اول داستان زندگی خودش را بازگو می‌کند و بر پشت‌کار و سخت‌کوشی تأکید می‌کند. او معتقد است کارهایی که افراد را از شکست دور می‌کنند ساده هستند ولی نادیده گرفته می‌شوند. او معتقد است روزانه باید چندین کار درست را به‌صورت عادت انجام داد، مانند صبح زود از خواب بیدار شدن یا ورزش کردن. او این کارها را فضیلت‌های کوچک یا عادت‌های موفقیت می‌نامد و توضیح می‌دهد چگونه با انجام این اقدامات منظم ساده به زندگی رؤیایی‌تان می‌رسید. بخش دوم کتاب «زندگی کردن با برتری خفیف» نام دارد و طی آن «جف اولسون» از نیروهای ناامیدکننده در مسیر موفقیت صحبت می‌کند و مسئولیت‌پذیری را کلید موفقیت معرفی می‌کند. او در این فصل از بررسی گذشته و درس گرفتن از تجربه‌ها صحبت می‌کند و معتقد است می‌توانید آینده را تغییر بدهید.

کتاب «برتری خفیف» روشی برای تفکر و پردازش اطلاعات است که افراد را قادر می‌کند تا عادت‌های روزانه‌ی ساده را انجام دهند و به سمت موفقیت و خوشبختی نامحدود حرکت کنند. نویسنده در این کتاب به شما نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید از فعالیتهای ساده روزانه نتایج قدرتمند حاصل کنید.

این کتاب برای چه کسانی مفید است؟

کتاب «برتری خفیف» نوشته‎‌ی «جف اولسون» برای علاقه‌مندان به کتاب‌های حوزه‌ی موفقیت و روانشناسی بسیار مناسب است. البته این اثر نکات کاربردی در ترک عادات نادرست و ایجاد عادات و رفتارهای درست ارائه می‌دهد از این نظر برای همه‌ی افراد می‌تواند مناسب باشد.

ترجمه کتاب برتری خفیف به زبان فارسی

کتاب صوتی «برتری خفیف» نوشته‎‌ی «جف اولسون» با ترجمه‌ی گروهی از مترجمان از سوی نشر سبکتو با روایت «دادبه دادمهر» منتشر شده است که در همین صفحه برای خرید و دانلود موجود است. این اثر با ترجمه‌ی «لطیف احمدپور» و «میلاد حیدری» بانام «برتری خفیف، تبدیل اقدامات منظم ساده، به موفقیت و خوشبختی نامحدود» از سوی گروه انتشاراتی ققنوس در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است که نسخه‌ی الکترونیک آن نیز در سایت و اپلیکیشن سایت کتاب مورچه برای خرید و دانلود موجود است. هم چنین ترچمه تایماز رضوانی نیز در بازار موجود است.

درباره جف اولسون

«جف اولسون» Jeff Olsen نویسنده و سخنران انگیزشی در شهر آلبوکرکی در ایالت نیومکزیکو به دنیا آمد. او در کودکی پدرش را از دست داد و همراه با مادرش زندگی‌اش را گذراند. او تحصیلاتش در رشته‌ی بازاریابی را با کسب بالاترین رتبه در مقطع کارشناسی تمام کرد و هم‌زمان نیز در فرودگاه آلبوکرکی مشغول به کار شد. او در مدت‌زمان کم توانست مهارت‌های مدیریتی‌اش را نشان دهد و همکاری‌اش با شرکت‌هایی با موفقیت بالاتر را آغاز کند. او پس از مدتی کسب‌وکار خودش را راه‌اندازی کرد و شرکت سان ایر را درزمینه‌ی انرژی خورشیدی راه انداخت. او همچنین در سال ۲۰۱۲ شرکت دیگری درزمینه‌ی فروش مستقیم کالا تأسیس کرد که طی مدت‌زمان کوتاهی به یکی از مهم‌ترین شرکت‌های فروش آمریکا تبدیل شد.

«جف اولسون» فردی موفق در حوزه‌ی تجارت است، او تجربیاتش را در برنامه‌ها و سخنرانی‌هایش با مردم به اشتراک می‌گذارد. او با انتشار کتاب «برتری خفیف» جمعیت‌ بیشتری را به موفقیت دعوت کرد و به نویسنده‌ای معروف در این حوزه بدل شد. پس از انتشار این کتاب، «جف اولسون» مطالب کتاب برتری خفیف را با زبانی ساده‌تر و قابل‌درک برای نوجوانان در قالب کتاب دیگری نوشت. او سال ۲۰۰۸ کتاب «موفقیت برای نوجوان‌ها: نوجوان‌های واقعی از برتری خفیف می‌گویند» را منتشر کرد که آن نیز بسیار با توجه مردم روبه‌رو شد.

در بخشی از کتاب برتری خفیف می‌شنویم

دگردیسی من از ولگرد ساحلی به میلیونر یک‌شبه اتفاق نیفتاد بلکه یک فرایند آرام، طولانی و گهگاه پرپیچ‌وخم و دردناک بود، چراکه صادقانه بگویم نمی‌دانستم چه می‌کنم. هنوز شاه کلیدی را که شما از خواندن این کتاب به دست می‌آورید، در اختیار نداشتم. من چیزی درباره برتری خفیف نمی‌دانستم.

با سعی و خطابه آن رسیدم، آن‌هم با خطاهای بسیار زیاد.

من در آلبوکرکی متولد شدم. در دوران کودکی‌ام پدرم فوت کرد و مادرم به اوضاع زندگی ما سروسامان داد. او مادری فوق‌العاده بود که حضوری مداوم و توأم با عشق در زندگی ما داشت. بااین‌حال، بدون وجود پدر مسیر سختی در پیش رو داشتم. اصلاً نمی‌دانستم که بااین‌همه مشکلات چگونه سر کنم و بنابراین، انرژی‌ام را به‌سوی شرارت و رفتارهای بد هدایت کردم. چند سال قبل از فوت پدرم و زمانی که در کلاس سوم درس می‌خواندم، معلم‌ها به مادرم گفته بودند که من بهره هوشی پایینی دارم. خودم شروع به اثبات آن کرده بودم و خیلی زود به شیطنت و شرارت معروف شدم. درحالی‌که مادرم تلاش می‌کرد که روزها را به روش خودش سپری کند، من هم در مدرسه به روش خودم تلاش می‌کردم.

در هجده‌سالگی، برای همه‌کسانی که من را می‌شناختند آشکار بود که آینده چندان روشنی ندارم.

با هزار زحمت توانستم در دانشگاه نیومکزیکو قبول شوم. در دانشگاه همان رویه قبلی را در پیش گرفتم و موفق شدم که معدلم را از سی به دی برسانم! هرچند در دانشگاه یک‌چیز را خوب یاد گرفتم: متوجه شدم زمانی که تعطیلات بهاری فرامی‌رسد. تمام بچه‌ها به مدت یک هفته به تعطیلاتی مفصل و عالی در ساحل دیتونا می‌روند. با خودم گفتم که می‌توانم این کار را بهتر از آن‌ها انجام دهم. بنابراین کلاً از دانشگاه انصراف دادم و به آنجا نقل‌مکان کردم.

من شغل اولم را در ساحل دیتونا و با عنوان یک ولگرد ساحلی با موهای مجعد و بلند شروع کردم. برای این‌که بتوانم مخارج ماهیانه‌ام را تأمین کنم، در باشگاه گلف اورلاند و مشغول چمن‌زنی شدم که البته درآمد چندانی هم نداشت.

یک روز، همان‌طور که در زیر آفتاب سوزان فلوریدا مشغول کوتاه کردن چمن‌ها بودم، لحظه‌ای مکث کردم و به اعضای ثروتمند باشگاه نگاه کردم که بر روی چمن‌های نرمی که من کوتاه کرده بودم، مشغول بازی بودند. تماشای آن‌ها که بالباس‌های شیک و کیف‌های مملو از چوب‌های گلف گران‌قیمت، شاد و سرخوش با ماشین‌های گلفشان این‌طرف و آن‌طرف می‌رفتند.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 347 views بار دسته بندی : روانشناسی تاريخ : 8 فوریه 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.