کتاب مورچه

داستان و رمان Archives - صفحه 7 از 10 - کتاب مورچه

375 views بار
کتاب صوتی قاب‌های خالی

کتاب صوتی قاب‌های خالی

شب عروسیمان بود. مهمان‌ها همه رفته بودند. کراواتم را شل کردم و روی صندلی ولو شدم. پونه کنارم نشست و کفش‌هایش را درآورد. «پشت پاهام رو زدن. حالم از کفش پاشنه‌بلند به هم می‌خوره.» نگاهش کردم و گفتم: «بالاخره رسما مالِ من شدی.» ابرو بالا انداخت و گفت: «من مال هیشکی نیستم. من مال خودمم.» ادامه…

355 views بار
کتاب صوتی قصه‌های مجید ۲

کتاب صوتی قصه‌های مجید ۲

داستان‌های این سرزمین از دل هرخاکی برآیند، لاجرم به دل تمامی بچه‌های ایرانی می‌نشینند. تفاوتی ندارد داستان‌های مربوط به شهر کرمان، اصفهان و یا آذربایجان باشد. در نهایت تمام بچه‌های ایران آن‌ها را با جان و دل خودشان درک می‌کنند. یکی از بهترین ویژگی‌هایی که داستان‌های شهرهای مختلف دارند این است که بچه‌های نقاط دیگر با فرهنگ، زبان و آداب و رسوم شهرهای دیگر کشورشان آشنا می‌شوند. برای مثال داستان‌های صمد بهرنگی تمامی ایران را به […]

179 views بار
کتاب صوتی خون خورده نوشته مهدی یزدانی خرم

کتاب صوتی خون خورده نوشته مهدی یزدانی خرم

درباره کتاب صوتی خون خورده کتاب «خون خورده» نوشته‌ی «مهدی یزدانی خرم» یکی از زیباترین و خوش‌ساخت‌ترین داستان‌های فارسی است که در چند سال گذشته منتشر شده است. این اثر در سال ۱۳۹۷ از سوی انتشارات چشمه به چاپ رسید و در مدت زمان کوتاهی مورد توجه‌ علاقه‌مندان به داستان و رمان فارسی قرار گرفت. «مهدی یزدانی خرم» با تکیه‌بر تخیل خلاقش داستان این اثر را نوشته و میان وقایع و اتفاقات تاریخی، اجتماعی و […]

275 views بار
کتاب صوتی قصه‌های مجید ۳

کتاب صوتی قصه‌های مجید ۳

 شما را به یک شعر محلی زیبا دعوت می‌کنیم:«گُلی از دست من بِستون و بو کن، میون هر دو زلفونت فرو کن، به هرجایی که رفتی من نبودم، بشین و با خود گل گفت و گو کن.» قصه صوتی «قصه‌های مجید ۳» تمام قسمت‌ها هوشنگ مرادی کرمانی یکی از نویسندگان کشورمان است که بیشتر آثارش را برای کودکان و نوجوانان نوشته‌است. او داستان‌های خود را همانند آدمک‌های بی‌جانی تصور می‌کند که داستان‌هایش به آن‌ها روح بخشیده […]

340 views بار
کتاب صوتی ماهی سیاه کوچولو

کتاب صوتی ماهی سیاه کوچولو

قصه “ماهی سیاه کوچولو” در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر می‌کند و سفری دور و دراز را با تجربه‌های متفاوت برای رسیدن به رهایی آغاز می‌کند. ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال ۱۳۴۷ شد. همچنین جایزه ۶ امین نمایشگاه کتاب کودک در بلون ایتالیا و جایزه بی‌ینال براتیسلاوای چک اسلواکی را در سال ۱۹۶۹ دریافت کرده است. این کتاب به بسیاری از زبان‌های جهان ترجمه شده است. ادامه…

123 views بار
کتاب صوتی سه قطره خون

کتاب صوتی سه قطره خون

هیچ چیز بر خاک جاودانه نیست مگر دگرگونی مگر گریز… با این شعر آغاز شد یا شاید خیلی وقت پیش از آن آغاز شده بود… و مگر نه اینکه عطش به هدف های والا دوستی ها را هم والا می سازد؟ همین هم شد و ما هم (گریز) شدیم. (گریز) خلوتگاهی دنج است برای به صدا درآمدن درونیاتمان و کشف زیبایی در رازهای پنهان ذهن، به دور از هیاهوی پوچ این میهمانخانه! خواه از راه […]

299 views بار
کتاب صوتی غلاغه به خونش نرسید

کتاب صوتی غلاغه به خونش نرسید

افسانه‌ها افسونگرند. آدمی با هر پایه و مایه‌ی علمی و در هر سن و سال، به شنیدن افسانه و خواندن داستان‌های جن و پری گرایش دارد. حتی آنان که به اقتضای سن و موقعیت اجتماعی و احراز رتبه‌ای از فرزانگی، در جمع و به ظاهر، افسانه ها را کودکانه و غیر جدی می‌شمارند و اصطلاحاً با دست پس می زنند، در خلوت یا نشست‌های دوستانه، آن را با پا پیش می‌کشند و افسانه را نَقل […]

348 views بار
کتاب صوتی نامیرا

کتاب صوتی نامیرا

در مورد دختر و پسری جوان از اهالی کوفه است که بدون منفعت طلبی های روز افزون مردم کوفه به دنبال حقیقت هستند. اما در میان رفتارهای متناقض سرداران بزرگ کوفه، بین حمایت از امام حسین (ع) و یا وفاداری به یزید سرگردانند.

111 views بار
کتاب صوتی گرامافون (قسمت پایانی)

کتاب صوتی گرامافون (قسمت پایانی)

گرامافون مجموعه‌ای است از قصه‌های عامیانه‌ی ایران که «شرمین نادری» آن‌ها را جمع‌آوری و بازنویسی کرده و با صدای خاطره‌انگیز «بهرام شاه‌محمدلو» اجرا شده‌اند. قصه‌هایی کوتاه از تمام اقوام و نواحی ایران. ** این قصه‌ها ممکن است برای گروه‌های سنی کودکان مناسب نباشد. مَم و تاژدین، افسران پادشاه بوتان بودند که دل‌باخته‌ی خواهران پادشاه یعنی زین و ستی شدند. بخت با تاژدین و ستی یار بود و این دو به وصال رسیدند، اما ماجرا مم […]

111 views بار
کتاب صوتی یک هلو و هزار هلو

کتاب صوتی یک هلو و هزار هلو

بغل ده فقیر و بی‌آبی باغ بسیار بزرگی بود، آباد آباد. پر از انواع درختان میوه و آب فراوان. باغ چنان بزرگ و پردرخت بود که اگر از این سرش حتی با دوربین نگاه می‌کردی آن سرش را نمی‌توانستی ببینی. چند سال پیش ارباب ده زمین‌ها را تکه تکه کرده بود و فروخته بود به روستاییان اما باغ را برای خودش نگاه داشته بود. البته زمین‌های روستاییان هموار و پردرخت نبود. آب هم نداشت. اصلا […]