کتاب مورچه کتاب صوتی دال دوست داشتن - کتاب مورچه

خیلی از ماها در دورانی از زندگی دست به قلم شدیم و درباره‌ی رخداد‌های روزمره نوشتیم. گاهی آرایه‌های ادبی را به متن اضافه کردیم و از بارها خواندن آن لذت بردیم. هر بار که به سراغ نوشته‌هایمان می‌رویم تمامی آن خاطرات از جلوی چشممان رد می‌شود. با همان حس و حال گذشته. داستان کتاب دال دوست داشتن هم به همین صورت است. کتابی که قرار نبود کتاب شود. متن‌های عاشقانه و صمیمی و داستان کوتاه نویسنده که با نوشته‌هایش، مخاطب را به خنده، گریه، شادی و… وامی‌دارد.

درباره کتاب دال دوست داشتن

کتاب دال دوست داشتن کتابی است که قبل از انتشارش خوانده شده بود. متن‌هایی از کتاب دال دوست داشتن را در بیشتر شبکه‌های اجتماعی می‌توانیم پیدا کنیم. اما مخاطبان حسین وحدانی خواستار این بودند که داستان‌های کوتاه و روایت‌های خواندنی او از عشق، دوست داشتن، عادت، غم و دلبستگی در یک مجموعه به‌صورت کتاب دربیاورد.

حسن وحدانی نویسنده‌ی کتاب دال دوست داشتن در مورد کتابش این‌گونه می‌گوید: «دیدم که انگار آدم‌هایی هستند که با خواندن این کلمات، حال بهتری پیدا می‌کنند. این را خودشان گفتند؛ در نامه‌ها و پیغام‌هایشان و گفتند که لحظه‌هایی بر آن‌ها گذاشته است که این کلمات به کمکشان آمده‌اند و برایم نوشتند که گاهی با خواندن این کلمات، راحت‌تر نفس کشیده‌اند، راحت‌تر لبخند زده‌اند، راحت‌تر اشک ریخته‌اند، راحت‌تر خوابیده‌اند، راحت‌تر دوست داشته‌اند و راحت‌تر دوست داشته شده‌اند و دیدم که زحمت باز نوشتن و آماده‌کردن یک کتاب، در برابر این‌همه، هیچ است.»

هرروزه ما در برابر حجم عظیمی از اخبار بد و حوادث ناگوار هستیم. کتاب دال دوست داشتن برای این منتشر شد که روانمان را با احساسات اصلی یک انسان دوباره آشتی دهد.

کتاب دال دوست داشتن با لحن پرکشش و صمیمی حسین وحدانی و با دیدگاه جدید وی، به موضوع عشق و دوست داشتن رنگ بوی دیگری داده است. به همین علت است که این کتاب از سایر عاشقانه‌ها متفاوت است و طرف‌داران خاص خودش را دارد.

درباره حسین وحدانی نویسنده کتاب دال دوست‌داشتنی

حسین وحدانی روزنامه‌نگار جوان و فعال در فضاهای مجازی است. وی متولد ۱۳۵۸ است و قلم بسیار پرطرف‌داری دارد. بیشتر درباره‌ي عشق می‌نویسد و تبحر خاصی در جذاب روایت کردن اتفاقات روزمره دارد. از جنگ بیزار است و این تنفر را در نوشته‌هایش هم جا داده. وی از سن ۱۸ سالگی به نوشتن و روزنامه‌نگاری مشغول است.

کتاب دال دوست داشتن برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب دال دوست داشتن یک هدیه بی‌نظیر برای هرآن‌کسی است که دوستش دارید. اگر خودتان اهل خواندن داستان‌های عاشقانه هستید و به خواندن متن‌های روان اما صمیمی علاقه دارید همین‌الان می‌توانید برای خرید کتاب دال دوست داشتن از سایت سایت کتاب مورچه اقدام کنید و یا با نصب اپلیکیشن رایگان سایت کتاب مورچه می‌توانید علاوه بر نسخه‌ی صوتی، pdf کتاب دال دوست داشتن را نیز دانلود کنید. 

فهرست کتاب دال دوست داشتن

میان ماندن و رفتن

و تکه‌تکه شدن راز نیک‌بختی بود

مرا به خانه‌ات ببر

عادت می‌کنیم

خرده جنایت‌های آینده‌نگری

دال دوست داشتن

در ستایش غم

موجودی حساب شما کافی نمی‌باشد

آن نود و هشت تای اضافه

همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم

دکمه‌های روح

همین که می‌دانی کسی هست

قاعده بازی

یک دقیقه تمام شادکامی

آنی که خنده‌اش قشنگ است

نوشته‌ای برای کامبیز

مدال‌هایی که نمی‌خواهیم

سلاخ خانه شماره چند؟

ز هر چه که رنگ تعلق پذیرد

سیمای مرگی در دوردست

ای نور دیده، صلح به از جنگ و داوری

مورد عجیب خواجه حافظ شیرازی یا نگذاریم مرده بر زمین بماند

سوگوارانی که با من دویده‌اند

در مجموع این کتاب ۲ ساعت و ۱۴ دقیقه است و در سال ۱۳۹۹ توسط نشر ماه آوا با صدای رضا عمرانی منتشر شد. این کتاب با استقبال عمومی خوبی روبه‌رو شد و جز بهترین کتاب‌های عاشقانه‌ی ایرانی است.

در بخشی از کتاب صوتی دال دوست‌داشتنی می‌شنویم

دکمه‌های روح

پرسید:

– به نظر تو نمره‌ی صمیمیت ما از ده چند است؟

از هوشمندی پشت سوالش جا خوردم. فکر کردم به این که سال‌هاست کسی از من چنین سوالی نپرسیده. یعنی که کسی دغدغه‌ی صمیمیت نداشته است. ببین؛ این‌جور است که وقتی با کسی قرار کافه و گپ و چای و سفر و مهمانی می‌گذاری شاید پس ذهنش/ ذهنت این باشد که آیا ممکن است کار این قرار به کجا بکشد؟ ممکن است این دغدغه‌ات باشد یا نباشد. نگرانش/ نگرانت کند. دغدغه‌ی عریانی جسم با بسیاری از ما هست، یا دست‌کم زمانی بوده است. یعنی یک جای رابطه فکر می‌کنی به این که خب، آیا حالا من می‌خواهم این حجاب را بدرم؟ می‌خواهم آدم رابطه را راه بدهم و اجازه بدهم از مرز تنم بگذرد و خودم هم پایم را بگذارم آن طرف سیم‌خاردار، مرز جسم را رد کنم؟ این سوالی است که آدم از خودش می‌پرسد و به تجربه یا عادت یا ترس یا هر ملاک و معیار دیگری کم‌کم جواب شخصی‌اش را برایش پیدا می‌کند. اما یک زمانی داریم از روح حرف می‌زنیم. هیچ منظورم عاشقیت و این‌جور چیزها نیست. منظورم آن قسمت‌هایی از روح است که تصمیم می‌گیریم در برابر آدم رابطه‌مان عریانش کنیم یا نکنیم. از خودمان می‌پرسیم آیا باید بگذاریم دکمه‌های روحمان را یکی‌یکی باز کند؟ من چی؟ آیا خودم را وارد آن فضای مبهم و ناشناخته بکنم؟ آیا درگیر ریزه‌کاری‌های زندگی یک آدم دیگر بشوم که پایانی ندارد؟ همه‌ی آن خرده‌ریزه‌هایی که به‌ظاهر بی‌اهمیت‌اند و شاید به چشم نیایند، اما تکه‌تکه کنار هم واقعیتی از آن آدم را می‌سازند که جز با نزدیک شدن بی‌محابا و بی‌حساب روح آن دو آدم به دست نمی‌آید؟

مثلا: ما – حتی شرم‌زده‌ترین هامان – شده بارها در برابر آینه‌ی قدی اتاق برهنه شویم. به تن خود دست بکشیم و خودمان را تماشا کنیم. بارها شده از خودمان بپرسیم آیا اجازه خواهیم داد کسی از این مرز عبور کند و بر تن ما دست بکشد؟ و بعد خودمان را تصور می‌کنیم با آن آدم به‌خصوص و لابد پیش می‌آید که این اتفاق می‌افتد و الخ. اما همین ما یک‌جاهایی داریم که حتی خودمان هم هیچ‌گاه عریانش نکرده‌ایم. از بودنشان خبر داشته باشیم یا نه، هیچ‌وقت حاضر نشده‌ایم پیشروی آینه بایستیم و تماشایش کنیم. آن‌ها را مثل یک راز مخفی، مثل یک حقیقت، همیشگی اما مستور، با خودمان این‌وروآن‌ور برده‌ایم و مخفی کرده‌ایم؛ حتی از خودمان و حالا آدمی پیدا شده که به ما نزدیک است. خیال می‌کنیم یا دوست داریم که نزدیک شده باشد. از خودمان می‌پرسیم آیا می‌توانم نه سینه و پا و بازو که آن تکه‌های پنهان روحم را هم به او نشان بدهم؟

 

 

 

 

 

 

 

 

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 415 views بار دسته بندی : داستان و رمان تاريخ : 17 فوریه 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.