کتاب شرق بنفشه اثر شهریار مندنیپور است که در سال ۱۳۳۵ در شیراز به دنیا آمد. نخستین مجموعه داستان او به نام سایههای غار در سال ۱۳۶۸ منتشر شد. وی مدتها سردبیر هفتهنامهٔ توقیفشدهٔ عصر پنجشنبه بود و هم اکنون در امریکا به سر میبرد. مندنیپور از مهمترین نویسندگان نسل سوم داستاننویسی ایرانی محسوب میشود که داستانهایش به لحاظ فرم و زبان از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
از دیگر آثار او میتوان به ماه نیمروز، ماهپیشونی، و آبی ماوراء بحار اشاره کرد. وی در دانشگاههای هاروارد و بوستون کالج و تافتس تدریس کردهاست.
شرق بنفشه حکایت زندگی عاشق و معشوق است، روایت پیچیدهای از زندگی آدمها که در نه داستان کوتاه با نثری شاعرانه و غزلگونه مخاطب را در موجی از ترس و اندوه رها میکند و سعی دارد آنچه ناگفتنیست، عیان کند.
درباره کتاب شرق بنفشه
محوریت هر نه داستان «عشق» است، اما هر یک در مکانی متفاوت رخ میدهد و باطن آن چیزی فراتر از عشق است؛ مثلاً در داستان اول با کتابهایی مواجه میشویم که حروف رمزیِ نامههای میان ارغوان و ذبیح در آنها نوشته شده است و راوی داستان بهرغم مخالفت خانوادهی ارغوان، در پی یافتن راهی برای رسیدن به اوست؛ از فرار گرفته تا خودکشی. و داستانهای بعدی هم بهطور غیر مستقیم به خفقان حاکم بر جامعه اشاره دارد تاجاییکه باورهای سیاسی و اجتماعی خانوادهها را تحتالشعاع قرار داده است.
در چنین شرایطی، عشق تنها جای امنیست که شخصیتهای داستان به آن پناه میآورند: ذبیح بیمِ آن دارد که زمانْ عشق را کهنه کند، نامه های سربهمُهر میان خود و معشوقهاش در «غزلیات شمس» رمزگشایی میشود، و با «آناکارنینا» حرفهای دلش را به ارغوان میزند.
در داستان دوم، راوی از ترس آدمها و محیط پیرامونش دیوانهوار به عشق پناه میآورد و کمکم رفتارهای بیمارگونهای از او سر میزند، پسری جوان در داستان پنجم عاشق درنا میشود و مرگ زودهنگام پدرشکارچیاش را چنان دلخراش توصیف میکند که خواننده را در وحشت جنگل و حیوانات وحشی رها میکند: