کتاب مورچه کتاب صوتی پستچی - کتاب مورچه

«عاشق شدن، سخت است. عاشق ماندن، سخت‌تر. آدم شاید در یک ‌لحظه عاشق شود، ولی یک‌عمر، طول می‌کشد که از یاد ببرد. به‌خصوص عشق اول را. روی موتور نشسته بودم، ساعت دو نیمه شب بود. از امامزاده برمی‌گشتیم. ناگهان حسی به من گفت که بعضی چیزها را نمی‌توان به تقدیر و سرنوشت سپرد. باید به خاطرش جنگید! یک حس آنی بود». این جملات از کتابی عاشقانه، لطیف و دل‌نشین به نام پستچی است. کتاب صوتی پستچی با صدای فریبا متخصص مثل یک روز بارانی، یک آبنبات شیرین و یا مثل یک نسیم ملایم در دل و جان می‌نشیند.

خلاصه داستان پستچی

چیستا دختر ۱۴ ساله‌ای است که وقتی در خانه را باز می‌کند تا از پستچی نامه بگیرد، یک دل نه صد دل به او علاقه‌مند می‌شود. او تصمیم می‌گیرد تا هر روز برای خود نامه بنویسد تا به این بهانه هر روز پستچی را ببیند. پستچی بیاید پشت در زنگ خانه را بزند، از او امضا بخواهد و چیستا او را ببیند. چند روزی این اتفاق طبق خواسته‌ی چیستا عملی می‌شود؛ اما یک روز وقتی پستچی زنگ میزند و او شتابان پشت در می‌رود می‌بیند که جای پست جی جوان پیرمردی نامه آورده است. روزها و سال‌ها از ندیدن پستچی می‌گذرد و چیستا همچنان عشق او را در دل دارد. تا اینکه روزی آن‌ها همدیگر را مبینند؛ اما این تازه شروع داستان آن‌هاست.

 

درباره کتاب صوتی پستچی

پستچی عنوان رمان کوتاه و عاشقانه‌ای از چیستا یثربی داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس معاصر است. چیستا یثربی ابتدا داستان پستچی را به شکل بخش بخش در صفحه مجازی خود منتشر می‌کرد. او می‌گوید قرار بود که این داستان تنها یک قسمت داشته باشد و آن هم در صفحه مجازی او باشد؛ اما نوع روایت و روند قصه به شکلی بود که مخاطبان زیادی جلب این قصه شدند. پستچی نمایی واقعی از زندگی چیستا یثربی است. او خود راوی این رمان عاشقانه است و به زبانی ساده و شاعرانه آن را روایت می‌کند. پستچی قبل از انتشار در صفحه‌ی مجازی نویسنده آن‌قدر طرفدار پیدا کرده بود که یثربی در یکی از مصاحبه‌های خود گفت: «به نقل از یک سایت اقتصادی معتبر مردم هر روز صبح به‌جای اینکه اول قیمت طلا و ارز را چک کنند، می‌رفتند در صفحه مجازی چیستا یثربی تا قسمت تازه‌ای از داستان پستچی را بخوانند». این داستان در نهایت با تلاش نویسنده تبدیل به کتابی کوتاه و خواندنی شد. قصه‌ی لطیفی که یک نفس خوانده می‌شود و مخاطب احساس می‌کند در تک تک لحظه‌های داستان جای چیستا در مسیر این عشق قرار گرفته است.

کتاب پستچی را انتشارات قطره در ۱۲۰ صفحه منتشر کرد. این کتاب بارها تجدید چاپ شده و مورد استقبال بسیاری از کتاب‌خوان‌ها قرار گرفته است.

پستچی داستان لطیف، غم‌انگیز و شاعرانه‌ای دارد. انتشار نسخه صوتی این کتاب خبر خوبی برای علاقه‌مندان به کتاب‌های صوتی و عاشقانه بود. به ویژه اینکه این اثر با صدای دل‌نشین و تاثیرگذار فریبا متخصص بازیگر سینما و تلوزیون و رادیو منتشر شده است. انتشارات نوین کتاب گویا کتاب صوتی پستچی را در ۴ ساعت و ۱۶ دقیقه با خوانش فریبا متخصص و همراهی امیرمحمد صمصامی عرضه و در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است.

درباره چیستا یثربی نویسنده کتاب صوتی پستچی

چیستا یثربی نویسنده، روانشناس وکارگردان تئاتر و سینما در ۲۷ مهر  سال ۱۳۴۷ در تهران به دنیا آمد. خانواده او اهل فرهنگ و هنر بودند و مادرش نیز داستان‌نویس بود.

یثربی در رشته روانشناسی از دانشگاه الزهرا تهران فارغ التحصیل شد و مدتی در همین دانشگاه به عنوان استاد تدریس کرده است. او مدرک دکترای خود را از دانشگاه کانادا گرفت.

یثربی فعالیت خود را با تئاتر از سال ۱۳۶۸ شروع کرد. او در دوره‌های اولیه‌ی بازیگری وکارگردانی در کانون تئاتر بانوان دوره دید و رفته رفته فعالیت خود را به عنوان کارگردان تئاتر شروع کرد.

یثربی در مصاحبه‌ای گفته است که در همان زمان «اتاق آینه» را با همکاری بهزیستی راه‌اندازی کرده است که از سال ۷۲ تا سال ۷۴ طرح موفقی بوده است. یثربی توضیح داد که  یکی از دلایل موفقیت این طرح این بوده است که سوژه‌ی آن از مردم و اغلب از مشکلات آن‌ها بوده است. او بیان کرده است: «کار ما حل مشکلات به وسیله اجرای تئاتر بود. بعد از آن «دادگاه جادویی» را کار کردم و بعد «جمعه دم غروب» و بعد «سرخه سوزان» که در جشنواره سیزدهم فجر به عنوان کار برتر شناخته شد و در جشنواره چهاردهم هم به عنوان بهترین متن درباره «زن در عرصه انقلاب» شناخته شد.»

کتاب‌های چیستا یثربی بعد از انتشار پستچی معروف شد و مخاطبان از آن‌ها استقبال کردند. «کوتاه کردن موی مرده»، «خواب گل سرخ»، «از خواب تا مهتاب»، «شیدا و صوفی» و «من آناکارنینا نیستم» مشهورترین آثار این نویسنده‌اند.

 چیستا یثربی به غیر از کارگردانی تئاتر، در حوزه فیلم‌نامه‌نویسی، نمایشنامه و ترجمه هم فعالیت داشته است. یثربی حدود ۱۵ نمایش را روی صحنه کارگردانی کرده است که از میان آن‌ها می‌توان به «زنی که تابستان گذشته رسید»، «سرخ سوزان»، «بانو و مرد مرده»، «دخترک شب طولانی» اشاره کرد. از فیلم‌نامه‌های چیستا یثربی می‌توان به فیلمنامه فیلم «دعوت» به کارگردانی «ابراهیم حاتمی کیا» و «عکس دسته جمعی با خانم بزرگ» به کارگردانی «سیما تیرانداز» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی پستچی می‌شنویم

انگار گم کردن، رسم مان شده بود. در آن روزگار هر شب می‌خوابیدی و بیدار می‌شدی چیزی را گم کرده بودی، آدمی را، عشقی را و خانه‌ای را. همین خانه‌ی روبه رو تا چند وقت پیش روبه روی ما بود حالا دیگر هیچ‌چیز وجود نداشت جز تلی از خاک و ويرانه. بمباران، بمباران پشت بمباران و بعد موشک‌باران گیشا و شاید همه‌ی شهر؛ اما من از همه‌ی شهر چه می‌دانستم؟ من از تمام شهر فقط گیشا را می‌شناختم با دفتر پستش و آن پسرک مو روشن که نامه‌ها را برای من می‌آورد، حتی نامش را نمی‌دانستم و نمی‌دانستم در این شهر غریب، خانه‌ی خودش کجاست و آیا خانه‌ی خودش هم مثل خانه‌ی شیشه‌ای ما می‌لرزد و آیا خانه‌ی خودش هم ممکن است با یک تکان کوچک، به تلی از خرابه تبدیل شود اصلا آیا او هنوز اینجاست؟ تمام این سؤال‌ها آزارم می‌داد. سر کلاس درس ته مدادم را می‌جویدم و به فکر فرو می‌رفتم. نه! یک نگاه ساده یا یک کتک‌کاری در خیابان با یک مرد غریبه نمی‌توانست این احساس را برای من این‌طور عزیز نگه دارد. حتما اتفاق دیگری افتاده بود. پسرهای زیادی در کوچه‌ی ما می‌رفتند و می‌آمدند، پسرهایی با موهای مشکی، قهوه‌ای و یا روشن. پسرهایی که چند وقت بعد حجله‌ی آن‌ها را می‌دیدم و عکس معصومشان را روی حجله با چراغ‌های روشن و زیرش آن عبارت آشنای «جوان ناکام»… شهید و شهیدان همیشه زنده‌اند. فکر می‌کردم پیک الهی من هم همیشه زنده است.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 381 views بار دسته بندی : داستان و رمان تاريخ : 14 ژانویه 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.