اگر کتابی را نخوانید، هیچ چیز از دنیا و شما کم نمیشود و هیچ اتفاقی نمیافتد. فقط و فقط دیرتر از دیگران جملاتی را درک میکنید و میخوانید که دیگران فهمیدهاند. داستان نوید و نگار نیز به قول نویسندهاش نخواندن این کتاب باعث اتفاقی نمیشود. اما خواندش بیشک باعث یادگیری چیزهایی میشود که ممکن است سالها بعد آنها را یاد بگیرید. خواندن این کتاب وقتی از خواننده نمیگیرد. زیرا کوتاه و مختصر اما مفید نوشته شدهاست. کتاب صوتی سه گزارش کوتاه درمورد نوید و نگار، مناسب یک بعد از ظهر دلچسب است که استراحتتان را تکمیل میکند.
نقد و بررسی کتاب صوتی «سه گزارش کوتاه دربارهی نوید و نگار»
کتاب سه گزارش کوتاه دربارهی نوید و نگار توسط نویسنده ایرانی مصطفی مستور نوشته شدهاست. این کتاب در سال ۱۳۹۰ توسط انتشارات مرکز منتشر شد. کتاب سه گزارش کوتاه دربارهی نوید و نگار ژانری اجتماعی و انتقادی دارد. نویسنده با انتشار این داستان تلاش میکند که هرآنچه در زیر پوست شهر وجود دارد را به خواننده نشان دهد. داستان این کتاب از جهت خط زمانی اندکی پیچیده است. راوی داستان در بین اول شخص و سوم شخص درحال حرکت بوده و تغییر میکند. تمام شخصیتها و اتفاقات حتی طرح روی جلد نسخه چاپی کتاب تماما نماد هستند. بروی جلد چاپی کتاب یک انار سرخ وجود دارد که تیغی آن را میبرد. بالای سر انار نیز سه دانه وجود دارد. انار در این کتاب نماد جامعه و دانههای درونی آن نماد تمامی افراد جامعه است. روی انار یک تیغ وجود دارد. این تیغ نماد زخمها و اتفاقات نامتعارف زیر پوست شهر است. زیرا وسیله مناسب برای شکافتن پوست انار تیغ نیست. سه دانه بالای انار نیز نماد سه شخصیت اصلی داستان یعنی نوید، نگار و رحمت است.
نوید، نگار و رحمت خواهر و برادر هستند. نگار دختری ۱۹ ساله است که در دانشگاه به تحصیل در رشتهی عکاسی مشغول است. نوید پسر بزرگ خانواده بوده و بخش زیادی از بار مشکلات خانواده بر دوش اوست. رحمت براثر اختلالات ذهنی در سن هشت سالگیاش باقی ماندهاست. داستان کتاب از با خبر ناپدید شدن نگار آغاز میشود. پدر نوید به او خبر میدهد که خواهرش ناپدید شده و تلفن همراهش خاموش است. نوید و خانواده تمام تهران را برای پیدا کردن دخترشان زیر پا میگذارند. نگار تا پایان کتاب در تهران تنها زندگی میکند. او کسی است که چهره واقعی شهر و اجتماع را نشان میدهد، هم از زیباییهایش و هم از چهره لجن گرفتهی آن میگوید. در نگاه اول داستان این کتاب سطحی است. اما خط به خط داستان این کتاب به بررسی لایههای زیرین اجتماع میپردازد. دو شخصیت اصلی نوید و نگار هرکدام در فصلهای متفاوت به بیان داستان زندگی میپردازند. نگاه آنها به زندگی و جامعه بسیار متفاوت است. اما در بین این تفاوتها چیزی که در هردوی شخصیتها مشترک است، نگاه حیرت زده آنها به گذر زمان است. اما آیا باید نشست و این گذر را نگاه کرد؟ یا میتوان برای آن کاری کرد؟ در واقعا باید گفت ما مجبور به پذیرش این سرعت هستیم. زیرا امروزه زندگی به کسی فرصت جا ماندن را نمیدهد. اما در مقابل دردهای اجتماعی چه؟ وظیفهی بشر چیست؟ فصلهای این کتاب یکی درمیان به روایت نگار و نوید است.
انتشار کتاب صوتی «سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار»
کتاب سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار در سال ۱۳۹۱ تویط انتشارات ۲۰۵ به چاپ رسید. نسخه صوتی این کتاب نیز در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات نوین کتاب منتشر شد. گویندگان این کتاب صوتی حمیرا افشار، نیما رئیسی و هوتن شکیبا هستند. شما میتوانید کتاب صوتی سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار، به قلم مصطفی مستور، گویندگی حمیرا افشار، نیما رئیسی و هوتن شکیبا و انتشارات نوین کتاب را از همین صفحه در سایت کتاب مورچه دانلود و تهیه نمایید.
دربارهی مصطفی مستور نویسنده کتاب صوتی «سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار»
مصطفی مستور زادهی سال ۱۳۴۳ است. او در شهر زیبای اهواز چشم به جهان گشود. آقای مستور یکی از فارغ التحصیلان رشتهی مهندسی عمران از دانشگاه اهواز است. آقای مستور اولین اثر خود را در سال ۱۳۶۹ در مجله کیهان به نام «دو چمخانه خیس» منتشر کرد. او پس از فارغ التحصیلی، به تحصیل در رشتهی زبان و ادبیات فارسی مشغول شد. آقای مستور فراتر از داستان نویسی، نمایشنامه نویس، مترجم و پژوهشگر نیز هست. او تاکنون داستانهای بسیاری از جمله پرسه در حوالی زندگی، عشق روی پیادهرو، روی ماه خدا را ببوس، حکایت عشقی بیشین بیقاف و بینقطه، زیر نور کم و … منتشر کردهاست. این نویسنده ایرانی جوایز بسیاری از جمله جایزه بهترین رمان سال ۱۳۸۲، جایزه بهترین رمان سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ و لوح تقدیر مسابقه داستان نویسی صداق هدایت را دریافت کردهاست. از آثار این نویسنده کتابهای بسیاری مانند سه گزارش کوتاه دربارهی نوید و نگار، رساله دربارهی نادر فارابی، دویدن در میدان تاریک مین، پیاده روی در ماه و … در سایت کتاب مورچه هم به صورت کتاب الکترو.نیکی و هم به صورت کتاب صوتی در سایت کتاب مورچه موجود است.
بخشی از کتاب صوتی «سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار»
کف انبار، جا به جا تا سقف حلقههای لاستیک چیدهاند. نگهبان افغانی ازپشت یکی از ستونهای لاستیک بیرون میآید و فورا مرا میشناسد. به سه نفری که وسط محوطهی بزرگ و نیمه تاریک زیرزمین روی چند حلقه لاستیک نشستهاند اشاره میکند و میگوید:«دکتر اون جاست. نفر وسط»
در امتداد دیوار زیرزمین درست آن جا که دیوار به سقف میچسبد. از چند دریچهی کوچک که به خیابان راه دارند. نور شدیدی به شکل مورب به زیرزمین میتابد و با لکههایی بیشکل، چند نقطه از کف انبار را روشن کردهاست. رحمت را کنار یکی از ستونهای لاستیک نگه میدارم و به طرف آدمهای وسط انبار میروم. دکتر الکل با موهای بلند بافته شده سیبیل پرپشت و چند انگشتر فانتزی تقریبا شبیه هرکسی است به جز دکتر داروساز. موهای سرو ابروها و سبیلش یک دست سفید است. کسی که سمت راست او نشسته. عینک ذره بینی به چشم دارد و کلاه کش باف اش را تا بالای ابروها پایین کشیدهاست. نفر سمت چپِ الکل، بیشتر شبیه آفریقاییها است؛ لاغر و استخوانی با صورتی مثل قیر سیاه و موهایی کوتاه و فرفری. از حرفهایشان پیدا است دارند دربارهی خرید و فروش چیزی پانه میزنند. کمی صبر میکنم تا معامله تمام شود. دورتر یک میز چوبی بزرگ و چند قفسهی فلزی به شکل بیسلیقهای کنار دیوار ته انبار چیده شدهاست. قفسهها پر از کارتنهای کوچک و سفید یک شکلاند. روی بعضی کارتنها چیزهایی نوشته شدهاست که از این فاصله نمیتوانم آنها را بخوانم. کمی بعد دکتر یعقوب الکل بالاسرش را آورد گفت:« امر دیگر؟»